0

خیانت در امانت؛ چالش‌های حقوقی و دلایل امتناع دادسرا از پذیرش شکایت

خیانت در امانت؛ چالش‌های حقوقی و دلایل امتناع دادسرا از پذیرش شکایت

نویسنده: مصطفی کاراندیش | وکیل پایه یک دادگستری

مقدمه

جرم خیانت در امانت از جمله جرایمی است که همواره در محاکم کیفری مورد توجه ویژه قرار داشته است. این جرم زمانی تحقق می‌یابد که مالی توسط مالک یا متصرف قانونی به دیگری سپرده شود تا آن را نگاه دارد یا مصرف معینی نماید، اما شخص امین برخلاف توافق، آن را تصاحب یا تلف کند.
مصادیق این جرم بسیار گسترده است؛ از سپردن طلا و جواهرات و اسناد تجاری گرفته تا خودرو، ملک و حتی وجوه نقد. خیانت در امانت علاوه بر جنبه خصوصی و تضییع حقوق بزه‌دیده، واجد حیثیت عمومی نیز هست زیرا اعتماد عمومی را مخدوش و امنیت اقتصادی جامعه را تهدید می‌کند. با وجود اهمیت این جرم، مشاهده می‌شود که برخی از بازپرس‌های محترم در دادسرا، به دلایل گوناگون از پذیرش شکایت‌ها یا صدور قرار تأمین و جلب به دادرسی در این پرونده‌ها امتناع می‌ورزند.
در این مقاله تلاش شده است با بررسی مبانی قانونی، فقهی، رویه قضایی و نظرات مشورتی، ریشه‌های این امتناع تحلیل و راهکارهای عملی ارائه گردد.

عنصر قانونی و مبانی شرعی

ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) مقرر می‌دارد:
«هرگاه اموال منقول یا غیرمنقول یا نوشته‌هایی از قبیل سفته و چک و قبض و غیره به عنوان امانت به کسی داده شود و بنا بر این بوده باشد که اشیاء مذکور مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی که آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید، به حبس از سه ماه تا یکسال و نیم  محکوم خواهد شد.»

قرآن کریم نیز در آیه ۵۸ سوره نساء می‌فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا؛
که بیانگر تکلیف الهی در بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانشان است. این حکم شرعی مؤید آن است که خیانت در امانت علاوه بر جنبه قانونی، جنبه اخلاقی و شرعی نیز دارد.

تفکیک قرض و امانت تجاری

یکی از مهم‌ترین ایراداتی که در دعاوی مربوط به خیانت در امانت مطرح می‌شود،تلقی رابطه طرفین به عنوان قرض به دلیل مثلی بودن مال (به‌ویژه طلا) است.
در حالی که:

  • ملاک تحقق جرم، سپردن مال با شرط استرداد یا مصرف معین است نه ماهیت مثلی یا قیمی بودن آن (نظریه مشورتی شماره ۷/۲۵۱۵ مورخ ۱۳۷۶/۵/۲۵ اداره حقوقی قوه قضائیه).
  • آرا متعدد صادره در دیوان عالی کشور نیز تأکید دارد که تصاحب مال امانی توسط امین، فارغ از نوع مال، مصداق خیانت در امانت است.
  • وجود قرارداد کتبی، اسناد عادی و شهادت شهود می‌تواند رابطه امانی را به روشنی اثبات نماید.

ارکان جرم خیانت در امانت

برای تحقق جرم خیانت در امانت، اجتماع سه رکن قانونی، مادی و معنوی ضروری است:

۱. رکن قانونی

برگرفته از ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی که رفتار مجرمانه را تعریف و برای آن مجازات تعیین کرده است.

۲. رکن مادی

شامل سپردن مال به متهم با شرط استرداد یا مصرف خاص، و سپس ارتکاب یکی از اعمال «تصاحب»، «استعمال برخلاف اذن»، «تلف» یا «مفقود کردن» مال توسط امین. برای مثال، سپردن خودرو به شخصی جهت نگهداری و فروش غیرمجاز آن، مصداق روشن خیانت در امانت است.

۳. رکن معنوی

عنصر روانی یا معنوی این جرم همان سوءنیت عام (علم به امانی بودن مال)و سوءنیت خاص (قصد اضرار به مالک یا متصرف قانونی) است.بدون اثبات این سوءنیت‌ها، تحقق جرم ممکن نخواهد بود.

دلایل امتناع برخی بازپرس‌ها از پذیرش شکایات

با وجود صراحت قانونی، در عمل برخی بازپرس‌ها به دلایل زیر از پذیرش این شکایات امتناع می‌ورزند:

  • تردید در ماهیت رابطه حقوقی و تلقی آن به عنوان قرض.
  • تمرکز بیش از حد بر مثلی یا قیمی بودن مال.
  • ارجاع موضوع به دعاوی حقوقی به دلیل تراکم پرونده‌های کیفری.
  • عدم توجه کافی به آراء وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره حقوقی.

نتیجه‌گیری و پیشنهادات

با عنایت به مبانی قانونی، شرعی و رویه قضایی، روشن است که مثلی بودن مال یا وجود قرارداد خصوصی مانع تحقق جرم خیانت در امانت نیست. با این حال، بسیاری از شکایات به دلیل عدم تبیین صحیح ارکان جرم توسط شاکی یا وکیل، در دادسرا رد می‌شوند یا با قرار منع تعقیب مواجه می‌گردند. توصیه می‌شود وکلا و شکات در طرح شکایت و لوایح خود:

  • به‌طور دقیق به ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی و شرایط تحقق جرم استناد کنند،
  • رابطه امانی و سپردن مال را با ادله کافی (قرارداد، رسید، شهادت شهود) اثبات نمایند،
  • رفتار مجرمانه متهم را با ذکر مصادیق عینی تبیین کنند،
  • سوءنیت عام و خاص را به صورت روشن تشریح نمایند،
  • جنبه‌های خصوصی و عمومی جرم را همزمان مورد تأکید قرار دهند.

در این صورت، مقام قضایی با اقناع وجدانی و حقوقی مواجه شده و مبادرت به صدور قرار جلب به دادرسی خواهد کرد.

تهیه و تنظیم: مصطفی کاراندیش | وکیل پایه یک دادگستری

 

1

حدود اختیار دادگاه در تبعیت از نظریه کارشناسی در دعاوی قصور پزشکی

مقدمه

در دعاوی مربوط به قصور پزشکی که مطالبه دیه ناشی از اقدامات درمانی محل اختلاف است، نظریه کارشناسی نقش محوری در کشف حقیقت دارد. اما همواره این پرسش مطرح بوده که آیا دادگاه ملزم به تبعیت از نظریه کارشناسی است یا در پذیرش یا رد آن دارای اختیار است؟ به‌ویژه در مواردی که نظریه‌های کارشناسی متعددی با ترکیب‌های مختلف هیأت‌های کارشناسی (سه‌نفره، پنج‌نفره، هفت‌نفره) وجود دارد، قاضی چه اختیاری در ترجیح یک نظریه بر نظریه دیگر دارد؟

ادامه مطلب …
0
دعاوی کیفری

دعاوی کیفری

بررسی جایگاه گذشت شاکی در جرائم قابل گذشت و غیر قابل گذشت در دعاوی کیفری

آنچه که در بدو امر از دعاوی به ذهن متبادر می شود، حدوث اختلاف فی ما بین  افراد جامعه است که موضوع این اختلافات از دو جنبه حقوقی و کیفری  قابل طرح و پیگیری می باشد.

 موسسه حقوقی داوری کاراندیش داتا در این بخش در راستای تبیین ماهیت دعاوی کیفری شرح مختصری ارائه می گردد.

دعاوی کیفری چیست؟

جوامع امروزی به دلایل مختلفی از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجبات گسترش رفتارهای پرتنش و مخاطره‌آمیزی را فراهم نموده اند که به تبع این امر دعاوی کیفری متعددی مطرح می گردد.

در مباحث کیفری نیز مانند مباحث حقوقی بدو امر قوانین موضوعه با توجه به هدف قانونگذار به قوانین تعیین کننده و قوانین تضمین کننده تقسیم می شوند. در قوانین تعیین کننده از پدیده مجرمانه و واکنش جامعه در برابر آن سخن گفته می شود که قانون مجازات اسلامی به عنوان اصلی ترین قانون تعیین کننده در بین قوانین جزایی ایران می باشد و چنانچه قوانین جزایی دیگر در مواردی ساکت باشند به قانون مجازات اسلامی مراجعه می شود اما در قوانین تضمین کننده، چگونگی نشان دادن این واکنش مورد بحث قرار می گیرد به عبارت دیگر اگر اشخاص در جامعه  مرتکب رفتاری شوند که در قوانین جزایی جرم انگاری شده است، با استفاده از قوانین تضمین کننده نحوه شکایت، پیگیری، شیوه رسیدگی، مرجع صالح و در نهایت اجرای مجازات تعیین می گردد.

قانون آیین دادرسی کیفری در بین این قوانین به عنوان اصلی ترین قانون تصویب گردیده است و چنانچه سایر آیین دادرسی ها در خصوص مسائل کیفری ساکت باشد اصولا به قانون آیین دادرسی کیفری مراجعه می شود. در بدو امر تمامی جرائم دارای جنبه الهی هستند ولی می توانند از جهت دو حیثیت عمومی و شخصی مورد بررسی قرار گیرند که همین دو حیثیت، موجبات طرح دعاوی کیفری از جنبه های عمومی و خصوصی را فراهم می نماید.

جرائم قابل گذشت و جرائم غیر قابل گذشت

جرائم در یک تقسیم بندی به جرائم قابل گذشت و جرائم غیر قابل گذشت تقسیم می شوند، جرائم قابل گذشت جرائمی هستند که تعقیب آنها با شکایت شاکی شروع می شود و با گذشت شاکی در هر مرحله ای که باشد موقوف می گردد مانند جرم ترک انفاق.

جرائم قابل گذشت

جرائم غیر قابل گذشت جرائمی هستند که تعقیب و رسیدگی  به آنها نیازی به شکایت شاکی ندارند و حتی اگر شاکی هم داشته باشند با اعلام رضایت شاکی روند رسیدگی متوقف نمی شود ولی ممکن است گذشت شاکی در تعیین میزان مجازات تاثیرگذار باشد به عبارت دیگر گذشت شاکی  به نوعی از کیفیات مخففه محسوب می شود مانند جرم کلاهبرداری.

جرائم غیر قابل گذشت

مرحله تحقیقات مقدماتی و مرحله ی رسیدگی

دعاوی کیفری اصولا دو مرحله ای هستند، مرحله تحقیقات مقدماتی و مرحله ی رسیدگی. در مرحله ی تحقیقات مقدماتی پیگیری و تحقیق  جرائمی که ارتباط مستقیم با نظم جامعه و حقوق اجتماعی دارند و یا موجب نقض حدود و قوانین شرعی شده اند با دادستان (مدعی العموم) است که البته در این نوع از جرائم  جنبه ی عمومی قوی تر از جنبه خصوصی است و یا ممکن است جرم ارتکابی فاقد جنبه خصوصی باشد، در نتیجه بعد از ارتکاب جرم و کشف آن، دادسرا به ریاست دادستان با توجه به صلاحیت خود اقدامات لازم را انجام می دهد و در صورت صدور قرار جلب به دادرسی و موافقت دادستان با قرار صادره، پرونده  با صدور کیفرخواست توسط دادستان از شعبه بازپرسی، جهت رسیدگی به دادگاه منتقل می شود.

در مرحله ی رسیدگی قاضی رسیدگی کننده با توجه به محتویات پرونده ارسالی از دادسرا رسیدگی را شروع می نماید البته قبل از ورود به ماهیت پرونده  تحقیقات صورت گرفته از جانب دادسرا و ضابطین قضایی را  مورد بررسی قرار می دهد در صورتی که تحقیقات و اقدامات را کامل نداند مجددا دستور تکمیل تحقیقات را صادر می نماید و یا خود راسا تحقیقات را کامل می کند و اگر تحقیقات  کامل باشد  وارد روند رسیدگی می شود و در نهایت رای  مقتضی مبنی بر محکومیت یا برائت متهم را صادر می نماید.

برای مطالعه‌ی بیشتر روی عناوین زیر کلیک کنید:

حقوقدان خانم دکتر سمانه رامه