استفاده از حساب اشخاص ثالث در قراردادها
چرا استفاده از حساب شخص ثالث خطرناک است؟
در بسیاری از معاملات روزمره، بهویژه در روابط تجاری و قراردادهای غیررسمی، مشاهده میشود که برخی افراد به دلایل مختلف، مبلغ معامله را به حساب بانکی شخصی غیر از طرف قرارداد واریز میکنند؛ اقدامی که در ظاهر ساده و بیضرر به نظر میرسد، اما میتواند تبعات جدی حقوقی، کیفری و مالی برای طرفین در پی داشته باشد. استفاده از حساب شخص ثالث در تراکنشهای مالی، نهتنها زمینهساز ایجاد شبهات قانونی و مالیاتی است، بلکه در صورت بروز اختلاف، موجب تضعیف موضع حقوقی فرد در مراجع قضایی نیز خواهد شد. در این نوشتار، به بررسی پنج خطر مهم و پنهان استفاده از حسابهای بانکی غیرمرتبط در معاملات میپردازیم و دلایلی را بیان میکنیم که چرا این رویه باید با دقت و احتیاط کامل، یا ترجیحاً بهطور کامل کنار گذاشته شود.
۱. شبهه پولشویی و فعالیت مالی مشکوک:
تراکنشهای بانکی که ارتباط مستقیم با طرف معامله ندارند، از سوی نظام بانکی بهعنوان تراکنش مشکوک گزارش میشوند. در نتیجه، شما ممکن است ناخواسته در مظان اتهام پولشویی قرار بگیرید، حتی در صورت داشتن حسن نیت.
2. عدم وجود مستندات قابل دفاع در اختلافات حقوقی:
در صورت بروز اختلاف و عدم انجام تعهدات، اگر وجه را به حساب غیر از طرف قرارداد واریز کرده باشید، فاقد دلیل و مدرک معتبر برای اثبات پرداخت وجه به ذینفع اصلی خواهید بود.
3. خطر انسداد حساب بانکی:
طبق دستورالعملهای نظارتی بانک مرکزی، انجام تراکنشهای مشکوک از سوی اشخاص حقیقی یا حقوقی، ممکن است منجر به انسداد حساب، مسدود شدن وجوه یا محدودیت دسترسی به خدمات بانکی شود.
4. افت رتبه اعتباری بانکی:
گزارش تراکنشهای غیرمتعارف به سامانههای اعتبارسنجی بانکی، میتواند به کاهش رتبه اعتباری منجر شود. این امر، شما را در آینده از دریافت تسهیلات، ضمانتنامه، دستهچک یا اعتبارات مالی محروم میسازد.
5. ریسک فرار مالیاتی و جریمههای سنگین:
واریز یا دریافت وجوهی که با اسناد رسمی و قراردادها مطابقت نداشته باشد، ممکن است درآمد اتفاقی یا نامشروع تلقی شده و منجر به مطالبه مالیات، جرایم سنگین یا پیگیری توسط سازمان امور مالیاتی شود.
ریحانه رودبارانی

امکان جبران خسارات وارده به اتباع ایرانی در پی حملات اخیر اسرائیل از منظر حقوق بینالملل عمومی
امکان جبران خسارات وارده به اتباع ایرانی در پی حملات اخیر اسرائیل از منظر حقوق بینالملل عمومی
در پی حملات موشکی و پهپادی اخیر اسرائیل به خاک کشور عزیزمان ایران که منجر به وارد آمدن خسارات جانی و مالی به شهروندان و اموال عمومی و خصوصی گردیده است، که بررسی ابعاد حقوقی این اقدامات متجاوزانه در چارچوب حقوق بینالملل ضروری مینماید.
- مسئولیت بینالمللی دولتها:
بر اساس مواد ۱ و ۲ پیشنویس مسئولیت دولتها مصوب کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل (۲۰۰۱)، هر فعل بینالمللی متخلف که به دولت قابل انتساب باشد و ناقض تعهدات بینالمللی آن محسوب گردد، منجر به ایجاد مسئولیت بینالمللی میشود. با توجه به انتساب حملات اخیر اسرائیل و نقض قواعد آمره مانند ممنوعیت توسل به زور، مسئولیت بینالمللی این رژیم قابل احراز است.
- ممنوعیت منع توسل زور:
در منشور ملل متحد، مطابق ماده ۲ بند ۴ منشور مذکور ممنوعیت کلی هر گونه اقدام زورمندانه نظیر تهدید به جنگ ، توسل به زور علیه تمامیت ارضی یا سیاسی یک کشور عضو یا هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد ممنوع است. اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران، فاقد هرگونه مشروعیت در قالب دفاع مشروع (ماده ۵۱ منشور) یا مجوز شورای امنیت بوده و در تعارض با حقوق بینالملل است.
لازم به توضیح می باشد که مستندا به ماده ۵۱ قانون مار الذکر درصورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدام لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عمل آورد هیچ یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع از خود ، خواه فردی یا دست جعمی لطمه ایی وارد نخواهد کرد . اعضا باید اقداماتی را که در اعمال این حق دفاع از خود به عمل می آورند فورا به شورای امنیت گزارش دهند . این اقدامات به هیچ وجه در اختیار و مسئولیتی که شورای امنیت بر طبق این منشور دارد و به موجب آن برای حفظ واعاده صلح و امنیت بین المللی و در هر موقع که ضروری تشخیص دهد اقدام لازم را به عمل خواهد آورد تاثیری نخواهد داشت .
- حمایت از غیرنظامیان و مقررات حقوق بشردوستانه:
سه کنوانسیون ژنو که ابتدا تصویب گردیده بود مربوط به رزمندگان جنگ بوده اند لکن کنوانسیون چهارم اولین معاهده ایی بود که به حفاظت بشر دوستانه از غیر نظامیان در مناطق جنگی توجه می نمود .
شایان ذکر است قانون اجازه الحاق دولت ایران به قرارداد های معروف به قرارداد ژنو در ۳۰ آذر ۱۳۳۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید .
اساسنامه دیوان کیفری بین المللی که از آن به اختصار با عنون اساسنامه رم یاد میشود یکی از مهم ترین معاهداتی است که جهت تاسیس یکی از همین مراجع قضایی بین المللی یعنی دیوان کیفری بین المللی International Criminal Court تدوین و به تصویب رسیده است . صلاحیت دیوان که در اساسنامه مطرح شده به طور عمده شامل چهار قسمت میشود :
الف_ دیوان کیفری بین المللی مکمل محاکم کیفری ملی است ؛ بنابراین اساسنامه رم صلاحیت رسیدگی به جرایمی که مطابق قوانین داخلی کشورها به محاکم ملی اعطا گردیده نفی نمایند بلکه دیوان تکمیل کننده صلاحیت محاکم ملی است .
ب_جنایت نسل کشی (نابود کردن تمام یا قسمتی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی )، جنایت علیه بشریت (،حمله ای گسترده یا سازمان یافته علیه یک جمعیت غیر نظامی). جنایت جنگی (مخاصمه مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی) جنایت تجاوز تحت صلاحیت دیوان قرار دارند .
ج_ به موجب اصل اثر نسبی بودن معاهدات ، معاهده تنها نسبت به کشور هایی عضو لازم الاجرا است و دولت های غیر عضو علی الاصول تعهدی نسبت به اجرای مفاد آن ندارند . در جایی که ارجاع کننده وضعیت دیوان باشد این که یکی از دولت ها دولتی که جرم در قلمرو آن واقع شده یا دولت متبوع متهم عضو اساسنامه باشد و صلاحیت دیوان را پذیرفته باشد کفایت می نماید اما در صورتی که ارجاع کننده شورای امنیت به موجب فصل هفت منشور باشد ، مستفاد از ماده ۱۲ آن است که رضایت هیچ دولتی شرط اعمال صلاحیت دیوان نیست.
د_ بر اساس ماده ۲۵ اساسنامه دیوان تنها صلاحیت رسیدگی به اشخاص حقیقی را دارد و سمت های رسمی افراد رافع مسئولیت کیفری نمی باشد.
لذا مطابق با کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹) و ماده ۸ اساسنامه رم دیوان کیفری بینالمللی ICC، حملات مستقیم به غیرنظامیان و اموال آنها بهعنوان جنایت جنگی شناخته میشود. در صورت اثبات این امر در حملات اخیر، ابعاد کیفری بینالمللی نیز مطرح خواهد شد.
۴. مسیرهای جبران خسارت:
اقدامات بینالمللی:
دیوان بین المللی دادگستری که به عنوان دادگاه بین المللی شناخته میشود رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد است که ستاد آن در شهر لاهه هلند واقع شده است و به اختلافات حقوقی حوزه حقوق بین الملل میان کشور ها رسیدگی می نماید. همچنین ارائه نظر مشورتی در پاسخ به سوالات حقوقی سازمان بین المللی ، آژانس های تخصصی سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل متحد از وظایف اصلی دیوان است . طبق اساسنامه فقط کشورها حق دارند به دیوان مراجعه نماید. ولی قبول این اصل مانع حق مراجعه افراد به دیوان با توسل به اصل حمایت دیپلماتیک ، نخواهد بود. به طوریکه افراد حق دارند، با شرایطی از کشورهای متبوع خود بخواهند که به نفع آنان از دیوان تقاضای رسیدگی کنند.
مع الاسف با توجه به محدودیتهای ناشی از عدم عضویت اسرائیل در نهادهایی مانند دیوان کیفری بینالمللی ICCو عدم وجود روابط دیپلماتیک، طرح دعوی در دیوان بینالمللی دادگستری ICJ دشوار بوده ولی در قالب ارجاع از سوی یک دولت ثالث یا شورای امنیت ممکن است.
النهایه اقدام نظامی اسرائیل علیه خاک ایران، ناقض اصول بنیادین مسلم حقوق بینالملل بوده و با التفات به انتساب حملات اخیر این رژیم و نقض قواعد بین المللی آمره ، زمینه تحقق مسئولیت کیفری و حقوقی بینالمللی این رژیم را فراهم میسازد. پیگیری حقوقی منسجم ، مستندسازی دقیق خسارات، جلب حمایت کشورهای ثالث و استفاده و بهرهگیری از ظرفیت نهادهای بینالمللی و منطقهای، ابزارهای مشروع برای دفاع از حقوق خود جهت جبران خسارات با روشهای جبران خسارت نظیر : اعاده وضع به حالت سابق ، پرداخت غرامت ، جلب رضایت و تضمین به عدم تکرارمی باشد.
در هر حال متاسفانه بی کفایتی و ناکارآمدی سازمان ملل و ضعف ساختاری نظام بین الملل در ضمانت اجراها مانعی جدی برای دستیابی برای دستیابی به عدالت بین المللی است ،که ضرورت اصلاح و تقویت نهادهای بین المللی را دو چندان می کند .
ریحانه رودبارانی
کارشناس ارشد حقوق بین الملل
رمز ارزها و ارث
- شناسایی رمزارز به عنوان مال قابل انتقال
طبق اصول کلی حقوق مدنی، هر چیزی که مالیت داشته باشد و قابل تملک باشد، قابل انتقال به ارث است. رمزارزها نیز چون دارای ارزش اقتصادی هستند، در زمره اموال قابل انتقال به وراث محسوب میشوند.
نتیجه حقوقی: رمزارزها بخشی از ترکه متوفی محسوب میشوند و وراث میتوانند برای مطالبه آن اقدام کنند.
- لزوم اثبات وجود رمزارز در ماترک
برای اینکه وراث بتوانند ادعایی نسبت به رمزارز داشته باشند، باید ابتدا وجود آن در دارایی متوفی اثبات گردد. این امر ممکن است از طریق موارد زیر انجام شود:
سوابق تراکنشهای بانکی مرتبط با خرید و فروش رمزارز
ایمیلهای ثبتنام در صرافیها
پرینت حسابهای کاربری در صرافیها یا کیفپولهای دیجیتال
فهرست داراییهای دیجیتال به جا مانده از متوفی
- مشکل دسترسی به کلید خصوصی یا رمز عبور
برخلاف حساب بانکی، دسترسی به رمزارز منوط به رمز عبور و کلید خصوصی کیف پول دیجیتال است. در صورتی که متوفی این اطلاعات را در اختیار نگذاشته باشد، دسترسی به رمزارزها ممکن است غیرممکن شود.
هشدار: از منظر حقوقی، عدم دسترسی به کلید خصوصی به منزله عدم امکان اثبات و وصول دارایی است، حتی اگر وجود رمزارز قابل احراز باشد.
- ورود مقام قضایی برای استعلام از صرافیها
در صورتی که رمزارز در صرافیهای متمرکز (مثل بایننس، نوبیتکس و …) نگهداری شود، امکان استعلام قضایی از صرافی با دستور مقام قضایی وجود دارد. صرافیها معمولاً در صورت ارائه گواهی انحصار وراثت و حکم دادگاه، حساب را توقیف یا منتقل میکنند.
- موضوع مالیات بر ارث
بر اساس رویه فعلی سازمان امور مالیاتی، در صورت اثبات وجود رمزارز، آن را میتوان بهعنوان دارایی مالی مشمول مالیات بر ارث دانست. البته هنوز دستورالعمل مشخصی برای ارزشگذاری و نرخ مالیات رمزارزها صادر نشده است و جای تفسیر دارد.
- وصیت در مورد رمزارزها
متوفی میتواند در وصیتنامه رسمی یا عادی نسبت به نحوه تقسیم یا تحویل رمزارزها تعیین تکلیف کند. توصیه میشود صاحبان داراییهای دیجیتال اطلاعات لازم برای دسترسی وراث را به شکل امن در اختیار فرد مورد اعتماد یا وکیل خود قرار دهند.
- پیشنهاد حقوقی برای حفظ حقوق وراث
برای جلوگیری از تضییع حقوق وراث در زمینه رمزارزها، موارد زیر پیشنهاد میشود:
نگهداری ایمن و ثبتشدهی کلیدهای خصوصی (مثلاً در گاوصندوق یا وصیتنامه)
تعیین وکیل یا وصی متخصص برای مدیریت داراییهای دیجیتال
استفاده از خدمات قانونی برای مدیریت رمز ارزها پس از فوت